Sonntag, 29. August 2010

باهامون چیکار کردن که دیگه هیچی یادمون نمیاد


شما یادتون نمیاد . گنجشگکه اشی مشی .... میفتی تو اب خیس میشی ....کی میپزه اشپز باشی ..... کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد


شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزم بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه

شما یادتون نمیاد کارت صد آفرين مي‌دادن خر کیف مي‌شديم، هزار آفرين که مي‌دادن خوده خر
مي‌شدیم



شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد.... شُد جمهوری اسلامی به پا

که هم دین دهد هم دنیا به ما

  مي‌شدیمشما يادتون نمياد هركي بهمون فحش ميداد كف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آيينه آيينه

شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

شما يادتون نمياد ساعت 9.30 هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم
گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه...جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا

شما يادتون نمياد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله

شما يادتون نمياد علامتی که هم اکنون میشنوید، اعلام وضعیت قرمز است و معنا و مفهوم آن اینست که حمله هوایی انجام خواهد شد! محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید

شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها
 
شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، چیپسایی که توش سس کچاب میریختیم, بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد

شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر

شما یادتون نمیاد، بچگیا تفنگ بازی که میکردیم، میرفتیم جلو یکی میگفتیم: دستا بالا، خشتک پایین

شما یادتون نمیاد اما وقتی بچه بودیم گلبرگ گلها رو روی ناخنمون می چسبوندیم بعد می گفتیم لاک زدیم

شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن...دخترا موشن مثه خرگوشن

شما يادتون نمياد بستني ميهن رو که میگفت مامان جون بستنيش خوشمزه تره

شما یادتون نمیاد پستونک پلاستیکی مّد شده بود مینداختیم گردنمون

شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد

شما یادتون نمیاد... سیاهی کیستی ؟منم پار30 کولا

شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه

و خیلی‌ چیزای دیگه هست که شما یادتون نمیاد

Samstag, 28. August 2010

علم الهدی: بانوان ورزشکار ناموس فاطمه زهرا را در مقابل مردان کافر نمایش دادند

Sonntag, 22. August 2010



ایلنا: علی کریمی به زودی تمرینات خود را با تیم استیل آذین از سر می گیرد. يك منبع نزديك به باشگاه استيل آذين با اعلام این خبر
 تاکید مي كند حتی میزان محرومیت و جریمه نقدی این بازیکن هم مشخص شده است.


گمانه زني ها حاكي از آن است كه در نشست امروز هيات مديره باشگاه استيل آذين احتمال تغيير در مديريت باشگاه بررسي خواهد شد.حسين هدايتي ، مالك استيل آذين چمعه گذشته اميررضا واعظي آشتياني و امير مهريزي را به تركيب هيات مديره اضافه كرد.از واعظي آشتياني كه فصل گذشته مديرعامل استقلال بود به عنوان نامزد پست مديرعاملي يا رياست هيات مديره نام برده مي شود ، با اين حال او گفته است كه نمي خواهد مديرعامل باشد.
به گزارش ايلنا علی کریمی به دلیل آنچه تظاهر به روزه خواری نامیده شد ، با حكم مديرعامل اين باشگاه از حضور در تمرینات تیم منع شد ، اما اعضاي هيات مديره باشگاه در نشستي اضطراري حكم را لغو وپرونده را به كميته انضباطي ارجاع دادند. یک منبع موثق در گفت و گو با ایلنا ضمن تائید این خبر می گوید: «علی کریمی طبق تصمیم کمیته انظباطی باشگاه به پرداخت 25 میلیون تومان جریمه نقدی و سه جلسه محرومیت محکوم شده است.» این خبر در حالی منتشر شده که پيش از اين گفته مي شد نشست دوم كميته انضباطي براي بررسي پرونده كريمي سه شنبه اين هفته با دعوت از صادق درودگر ، سرپرست تيم برگزار خواهد شد . 

Montag, 16. August 2010

صد و بیست و چهار هزار پیغمبر یا صدو بیست و چهار هزار دروغ

جوابی بهم نداد،به جاش یه چک زد تو گوشم و گفت : گمشو بیرون گوساله ...
امثال تو و خانوادت رو میشناسم ،ولی کور خوندین، تا حزب الله هست هیچ غلطی نمیتونید بکنید 
در اوج نوجوونی و غرور مربوط به اون دوره سنی بودم
معلم دینی و قرآن دبیرستانمون بود ، ولی کاری کرد که سالهاست منو درگیر کرده بین دین و بی دینی ،بین خدا و بی خدایی 
اون هم فقط به خاطر یک سوال که شاید اقتضای سنم بود که این سوال ها رو بپرسم 
سالهاست نمیدونم که باید خدا رو قبول کنم یا نکنم 
بی خدا نمیتونم باشم ،ولی با خدایی هم که این معلم نشونم داد نمیتونم باشم 
فقط ازش پرسیدم :
مگه تمدن بشر چند هزار ساله و چند وقته که آدم ها تونستن با هم ارتباط برقرار کنند و از طریقه راه هایی مثل نوشتن و حرف زدن منظورشون رو به هم برسونن 
بیشتر از ۱۰۰۰۰ سال که نیست ؟
صد و بیست و چهار هزار پیغمبر رو اگه به این ۱۰۰۰۰ سال تقسیم کنیم ،میشه سالی تقریبا سالی ۱۲ پیغمبر،که طبق گفته شما اکثریت قریب به اتفاقشون در خاور میانه بودن 
آیا چنین چیزی ممکنه؟سالی ۱۲ پیغمبر؟!!!!!!
زد تو گوشم 
گوساله ...
گمشو بیرون 
این کارش فقط یک دلیل داشت ،میدونست پدرم  سالهای اول انقلاب زندانی سیاسی بود... 




هنوز سوالم بی جواب مونده 


Samstag, 14. August 2010

تو را اینجا به گرد سنگ میجویند 
تو را با حیله و نیرنگ میجویند